"پپرو"، پسر نوجوانی بود که در دهکده‌ای فقیر در منطقه آند آمریکای جنوبی به همراه مادرش زندگی می‌کرد. پدرش درجستجوی شهرافسانه‌ای "ال درادو" خانه را ترک کرده بود. داستان از جایی آغاز شد که پپرو تصویر عقاب طلایی را در آب رودخانه دید و آن را نشانه ای دانست از زنده بودن پدرش واینکه باید به دنبال او برود.
کد خبر: ۱۴۰۰۰۶۴
نویسنده مریم فلاح
تعداد بازدید : 15


دیدارش با پیرمردی به نام "تیتیکاکا" و دختری به نام "کاینا" که فراموشی داشت او را مطمئن تر کرد، چون به نظر می رسید که آنها از ال درادو چیزهایی می‌دانند . ناگفته نماند که عقاب طلایی در زمان‌های مختلف ظاهر می‌شد تا راه ال درادو(شهری که از طلا ساخته شده) را به پپرو نشان دهد. پپرو در این سفر دوستان دیگری هم پیدا کرد.مثلا پسرکی به نام "چوچو" که در سیرک کار می‌کرد و به دنبال خواهرش می‌گشت. اگر یادتان باشد پپرو و پدرش گردن آویزی مشترک به شکل کرنا داشتند. این موضوع زمانی برملا شد که شخصی ادعا کرد کارلوس است و همان گردن آویز را دارد. اما بعد فهمیدیم که کارلوس او را نجات داده و گردن آویز را به او بخشیده‌ است. "پسر کوهستان" با نام اصلی ماجراهای پپرو یا ماجراهای پپرو، پسر (کوه) آند (Andesu Shōnen Pepero no Bōken) یک مجموعه تلویزیونی انیمه ژاپنی بود که سال ۱۹۷۵به تهیه‌کنندگی مشترک "تاسویا اونو" و "سومیو تاکاهاشی" ساخته شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها